✗ღ هفت تا دوســـت صمیـღـمی✗ღ

امروز دوشنبه 20/2/95 با همه بچه های هفتم و هشتم و نهم که خودمونیم قرار گذاشتیم که از بستنی هایی که خانم اسحاقی واسمون میاره نخریم . چون دو برابر قیمت اصلی میفروشن و بهشون گفتیم که چرا گرون میدین در جواب گفتن خب نخرین و ما هم نخریدیم

جاتون خالی زنگ دوم فقط باید خانم اسحاقی رو میدیدین تنها توی فروشگاه مدرسه با یک عالمه بستنی نشسته .... البته چون ما رو امسال اردو نبردن بچه ها عقده داشتن و این کا را رو میکنن و هر روز هم ما در مدرسه با شعار(( ما میخوایم اردو بریم)) در جلوی دفتر و در حیاط مدرسه تظاهرات داریم ولی کسی پاسخگو نیست.....مسئولین لطفا رسیدگی کنن....!!!!!!!!!

خب مدیر و معاون حقشونه که ما اذیتشون کنیم.... انقدر که ما درس میخونیم رتبه های خوب تو آزمون مرآت میاریم و توی المپیاد ها و مسابقات های دیگه مقام آوردیم اصلا ما رو اردو نیاوردن....

خلاصه بعد از آشوبی که در مدرسه سر بستنی ها به پا شد مدیر محترم با عصبانیت بسیار بعد از زنگ تفریح وارد کلاس ما شد چون سر دسته های اصلی بچه های ما بودن و یه عالمه حرف گفت و بچه های ما هم کم نیاوردن و هر چی سوال داشتن پرسیدن و مدیر محترم هم با بغض از کلاس ما خارج شد...

اینم دعوای امروز مدیرمون.........